خاطرات مثل طفلی از تو برایم به یادگار می ماند
با تمامِ وجود ، تمامِ وجودت را بالا می آورم .
تحملِ کسی که در وجودم باشد و از روح و جانِ من تغذیه کند را ندارم .
همه ی با تو بودن ها را ، عُق می زنم .
.
هیچ چیز بهتر از فراموشی نیست .
.
اما . . .
.
با نطفه ای که از خاطراتت در این رحمِ نیمه جان باقی گذاشتی ، چه کنم ؟
.
.
من آبستنِ خاطراتِ تو هستم ،
و درد دارم .
درد دارم .
همه چی از یادِ آدم میره