وقتی که شعرها مرا می گویند

دیگر چه لزومی دارد که شاعر باشم

من همان فسیل هزار ساله می مانم .

در مورد بهار هم ، بهار است دیگر

کاریش نمی شود کرد

یک سال به سنِ ما اضافه می کند

و به ریشمان می خندد

و من هزاروبیست و سه ساله می شوم