The spring's girl
وقتی که شعرها مرا می گویند
دیگر چه لزومی دارد که شاعر باشم
من همان فسیل هزار ساله می مانم .
در مورد بهار هم ، بهار است دیگر
کاریش نمی شود کرد
یک سال به سنِ ما اضافه می کند
و به ریشمان می خندد
و من هزاروبیست و سه ساله می شوم
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ ساعت 0:3 توسط سپیده
|
همه چی از یادِ آدم میره